تو آمدی که بریزی به هم جهانم را به نا کجــا بکشـــی پای ناتوانم را مهــم نبود کــه ویران شدم بـــه خاطر تو دلم خوش است که پس دادم امتحانم را شروع کرده ام از این به بعد پیر شوم به نیش عقربه ها می کشم زمانم را به من مگیر که دیوانه ات شدم ، هر چند بــه باد مـی دهد این داغ ، دودمانـــــم را و آمدی که به پایم بپیچـی و بروی و می روم که ببندم دل و دهانم را کسی نخواست ببیند که دوستت دارم کـــه تــــو کنار زدی بهترین کسانــــم را گذاشتند فقط دشمنان خونی من بـــه گور خود ببرم باور جوانـــــم را گذاشتند وصیت کنم که بعد از من بـه گرگها بسپارند استخوانـــــم را چه سرنوشت غریبی کسی مرا نشنید کــــه بی امان چــــه داغی برید امانم را
برچسب : نویسنده : سپیده sepide6666 بازدید : 280 تاريخ : جمعه 26 مهر 1392 ساعت: 16:58
در زندگیت با آدمهایی برخورد خواهی کرد
که آزارت می دهند
تحقیرت میکنند
عهدشان را میشکنند
به شما دروغ میگویند
حق شما را می گیرندهیچگاه منش خود را
درسطح آنها پائین نیاور
و درصدد کینه و انتقام بر نیا
آنها را ببخش و در گذر
همه چیز را به خدا واگذار کن
او بهترین داور است
و هیچ حقی را ضایع نمیکند
! این قانون طبیعت است
به این قانون عمل کن
تا همیشه از آرامش درون برخوردار باشی
برچسب : نویسنده : سپیده sepide6666 بازدید : 268 تاريخ : دوشنبه 15 مهر 1392 ساعت: 23:50
رسم این شهر عجیب است بیا برگردیم
قصد این قوم فریب است بیا برگردیم
آنکه یک روز دل به نگاهش دادیم
خنده اش سرد و غریب است بیا برگردیم
عشق بازیچه شهر است ولی در ده ما
دختر عشق نجیب است بیا برگردیم
برچسب : نویسنده : سپیده sepide6666 بازدید : 296 تاريخ : 15 مهر 1392 ساعت: 23:45
برچسب : نویسنده : سپیده sepide6666 بازدید : 302 تاريخ : 6 مهر 1392 ساعت: 22:24
این روزها
برد باکسی است که بی رحم باشد
از دلت که مایه بگذاری سوخته ای.....
خدایا منو دریاب .........
برچسب : نویسنده : سپیده sepide6666 بازدید : 265 تاريخ : 6 مهر 1392 ساعت: 22:37
چه قدر فاصله اینجاست بین آدمها
چه قدر عاطفه تنهاست بین آدمها
کسی به حال شقایق دلش نمی سوزد
و او هنوز شکوفاست بین آدمها
کسی به نیت دل ها دعا نمی خواند
غروب زمزمه پیداست بین آدمها
چه می شود همه از جنس آسمان باشیم
طلوع عشق چه زیباست بین آدمها
تمام پنجره ها بی قرار بارانند
چه قدر خشکی و صحراست بین آدمها
به خاطر تو سرودم چرا که تنها تو
دلت به وسعت دریاست بین آدمها
برچسب : نویسنده : سپیده sepide6666 بازدید : 257 تاريخ : جمعه 5 مهر 1392 ساعت: 23:31
وقتی باران می بارد یاد خدا را بیشتر احساس میکنم
چون باران یعنی نقطه چین تا خدا .......
برای شستن خستگی ها ..... برای شستن حسرت ها .....
می شوم تکراری ترین تصویر خیابان های شهرم ......
چتر را می بندم .....
می روم زیر باران .....
شاید باران بشوید خستگی ها را ..... بشوید حسرت ها را .....
شاید .....
شاید باران شود نقطه چین تا خدا ........
برچسب : نویسنده : سپیده sepide6666 بازدید : 262 تاريخ : جمعه 5 مهر 1392 ساعت: 23:13
یعنی واقعن دوسش داره...
اما ....وقتی یه پسر بخاطر یه دختر اشک بریزه ،
یعنی دیگه هیچوقت نمیتونه کسیو مثل اون دوست داشته باشه ....
برچسب : نویسنده : سپیده sepide6666 بازدید : 241 تاريخ : جمعه 5 مهر 1392 ساعت: 22:49